اينکه انسانها در سير تلاش براى تغيير چشمى به تاريخ گذشته دارند ابدا عجيب نيست. هميشه تجارب تاريخى مورد رجوع قرار ميگيرند. اما اين رجوع تاريخى در بهترين حالت خود تلاشى براى درس گرفتن از گذشته٬ رفع کمبودهاى آن٬ و هدفش پراتيکى درخور و انقلابى در زمانه اى جديد براى رفع تناقضات و حل معضلات جديدى است. اما اين تنها روش اصولى و مارکسى برخورد با گذشته تاريخى نيست. بسيارى از رجوع به تاريخ هدفشان بازسازى گذشته در حال و آينده است و اين نامى جز نستالژى سياسى ندارد و به لحاظ تاريخى تلاشى عبث و بيهوده و ارتجاعى است.
١٣ آبان ٨٨ مناسبتى براى جنگ روايتها از اينروز شد. جمهورى اسلامى و وارثان ١٣ آبان ۵٨ در منزوى ترين ابراز وجود سياسى پرچم "مرگ بر آمريکا" را بدست گرفتند. موسوى و کروبى و "راه سبز اميد" روايتش را از اينروز به تبعيد "امام" رساند و در ادامه تبئين حکومت اسلامى به ١٣ آبان ۵٨ و روز "مبارزه با استکبار" رسيد. تغييرى که آنها خواستند بدهند اينبود که در اينروز "سکوت ميکنيم"٬ "گل به نيروى سرکوب ميدهيم"٬ "شعار راديکال نميدهيم"٬ و نمايش "مسالمت و مرگ بر هيچکس" ميدهيم. يعنى در روز "مبارزه با استکبار" شعار "مرگ بر آمريکا" و "مرگ بر خامنه اى" و غيره نميدهيم.
چپها به زبانهاى گوناگون از ١٣ آبان ۵٧ و روز دانش آموز شروع کردند و در ادامه تبئين چپ ضد امپرياليستى و افق سياسى انقلاب پنجاه و هفت به گراميداشت روز "دانش آموز" و بازسازى آن در ١٣ آبان ٨٨ رسيدند. تفاوت چپ راديکال و راست اسلامى اينبود که ١٣ آبان "اصلى" از نظر هر کدام فرق داشت و هدفشان را پس گرفتن روزى و سنگرى در گذشته و برپا کردنش در جدال امروز قرار دادند.
ما اين جنگ روايتها را مضر٬ غير تاريخى٬ ناهمخوان با ويژگيها و مولفه هاى جامعه امروز و اوضاع سياسى جديد٬ و بويژه ناهمخوان با درک تاکتيک امروز مردم در برخورد با رژيم اسلامى دانستيم. ما بر تاکتيک ضد تظاهرات مردم عليه حکومت - و نه جنگ برسر مالکيت و مضمون و ماهيت روز ١٣ آبان در گذشته - تاکيد کرديم. (به مطلب "١٣ آبان٬ جنگ روايتها برسر چيست؟" در شماره ١٢۴ نشريه رجوع کنيد.)
و بالاخره ١٣ آبان ٨٨ را همه ديديم. ١٣ آبان ٨٨ برخلاف تمايل دو جناح رژيم نه روز "مبارزه با استکبار" شد٬ نه روز "سکوت و هديه گل به نيروى سرکوب" شد٬ نه روز "مرگ بر هيچکس" شد٬ نه روز "دانش آموز" شد٬ نه روز اعاده ١٣ آبان ۵٧ در مقابل ١٣ آبان ۵٨ شد٬ و نه اساسا منطق حرکت جامعه و نيازهاى پيشروى اش کوچکترين روى خوشى به اين جنگ روايتها نشان داد. ١٣ آبان ٨٨ روز "مرگ بر خامنه اى" شد. شعارى که جديد نبود اما در اينروز به شاخص سياسى اعتراض به جمهورى اسلامى و نفى حکومت اسلامى تبديل شد. ١٣ آبان ٨٨ روز پيشروى جنبش سرنگونى طلب در تحولات سياسى ايران شد. روزى که داد همه اردوى اسلام زده را در پوزيسيون و اپوزيسيون يکجا درآورد و جملگى از "خطر" تداوم تظاهراتهاى مردمى و "فروپاشى ايران" و "جنگ داخلى" سخن گفتند!
رجوع به تاريخ اگر هدفى در امروز و تغيير وضعيت انسان امروز نداشته باشد، به يک يادواره شبه مذهبى و بى مصرف تبديل ميشود. نستالژى سياسى اساسا بر تلقى مذهبى از تاريخ مادى تکيه دارد. تجربه ١٣ آبان ٨٨ نشان داد که سنت "ضد امپرياليستى" انقلاب ۵٧ در جنگ روايتها از ١٣ آبان جملگى به تخت سينه ديوار سخت واقعيات مادى و اجتماعى امروز خوردند. بويژه براى چپ٬ درس گرفتن از اين تجربه و نقد متدولوژى وارونه اى که به نستالژى سياسى و احضار ارواح گذشته در تلاش امروز اتکا دارد٬ و بى تاثيرى و نامربوطى اجتماعى اش بار ديگر عيان شد٬ بدون شک يک پيشروى است و از هرز شدن نيرو در تلاش امروز جلوگيرى خواهد کرد.
١٣ آبان ٨٨ بار ديگر نشان داد که تعميم ناموجه رويدادها و چهارچوبهاى تاريخى گذشته به شرايطى اساسا متفاوت٬ نه فقط از درک شرايط امروز و پاسخ به نيازهاى مبارزه امروز عاجز است بلکه در صورت اتخاذ تنها دورنماى شکست را پيش رو دارد. ١٣ آبان ٨٨ به تلاقى جنگ روايتها در ميان جناح هاى مختلف سنت واحد "ضد امپرياليستى" تبديل شد٬ اما تجربه واقعى و مادى ١٣ آبان ٨٨ بر اين جنگ روايتها تماما مهر شکست زد. *